" موازنه‌ی خشونت و بازتولید مشروعیت    "

کماکان اوضاعبه نفع قابیل است

 

  

 حمله‌ی تروریستی به نمازگذاران اهل سنت حداقل تا بحال  در پرونده‌ی هیچ گروه شیعی حتا در مقابل وخیم ترین کشتارهای تکفیری‌ها سابقه‌ ندارد ، در مقابل صهیونیست ها  و تکفیری ها از کشتار نمازگذاران "الخلیل" تا "مزارشریف"  نظیر این عملیات را در کارنامه خود دارند . در صحنه‌ی اتفاقات سیاسی ِعراق انگشت اتهامی که سوی برخی  نیروهای شیعی پیشاپیش نشانه رفته  تلاش دارد شکاف سیاسی موجود در" دولت"  و" مجلس" عراق عمیق‌تر کند . از طرفی با بزرگ‌نمایی مغالطه‌آمیزِ رسانه‌ای نیروهای معارض تکفیری علاوه بر جذب نیرو ، اعمال خشونت‌آمیزِ خود علیه شیعیان  را  با این پیام که:"ای مسلمین ! هم‌کیشان سنی شما  توسط شیعیان کشته می‌شوند  برای جهاد علیه کفار به ما بپیوندید !!مشروعیت می‌‎دهند تا جنایت بشکل  مباح‌تری انجام شود و با قدرت بیشتری به  پاکسازی قومیت‌های غیرهمسو وریشه‌کن کردن   مخالفین هم مذهب در منطقه خود ادامه دهند  .

  در صحنه‌ی نبرد حمله‌ی نظامی نیروهای فرا منطقه‌ای جزئی از  " تاکتیک مهار " برای گردانندگان این معرکه  محسوب می‌گردد که  با هدف سوق دادن همه‌ی گروه‎ها به سوی رفتاری همسو با منافع اسرائیل توسط آمریکا عملیاتی می‌شود.  از این طریق  بانیان بحران  سناریوی کهنه‌ی تفرقه آمیزی را در پشت پرده پی‌می‌گیرند؛ _  آنچه‌که مسلم است تحقق این‎مکانیسم در درون جبهه مقاومت شکاف ایجاد می‎کند واین شکاف  از یکسو توسط برانگیختن  "شیعه‌ستیزی " و " سنی‌ستیزی" در درون _ و از سویی با کنش تاکتیکی (حمله آمریکا  به داعش) در بیرون  _ اراده به یک بحران بلند مدت در خاورمیانه دارد .

 در راستای منافع نیروهای منطقه ای و فرا منطقه‌ای که  بر ضدِمقاومت به نسل کشی می پردازند  دو نوع گفتمانِ "مشروعیت‌ساز" در عراق توسط  داعش باز تولید  می‌شود_ یکی از قبال کشتار اخیر با هدف ضدیت با شیعیان _ که شیوخ عرب نقش هیزمکش آتش آنرا  با همکاری سران قبایل  ایفا می‌کنند _ نتیجه‌اش هم  در ادامه‌ی معارضه با داعش بدین صورت مفروض است که کشته‌های این گروه حکم  متورِمولد  نیروهای  تکفیری تازه نفس را در کلیه‌ی تراکم جمعیتی اهل سنت در جهان ایفا کند (بی‌شک با شتاب گرفتن و ازدیاد نیروهای تکفیریِ داعش، ترکیه و اسرائیل که لجستیک اطلاعاتی‌ _و فکری_ آموزشیِ این نیروها را برعهده دارند بسیار پر کار تر از قبل می‌شوند) . جریان مشروعیت ساز در هر حادثه ای متناسب عمل می‌کند _ همزمان که  شمشیر تکفیری‌ها را تیز می‌کند ، برای خودش‌  بین شیعیان یک همسان تکفیری برای بقا می‌تراشد . گفتمان دیگر مشزوعیت ساز را میتوان پیرامون اتفاق سربریدنِ خبرنگار امریکایی‌ پی‌گرفت . این حادثه  از سویی برای آمریکا و اسرائیل مبانی مشروعیت سازی را در جهت کنش‌های نظامی مهیا می‌کند و از سویی با نشان دادن ضد آمریکایی بودن داعش  تقویت جذب نیرو‌های تکفیری را برای داعش تسریع می‌کند .

  این در حالی ست که ناتانیاهو با مطرح کردن همسانی حماس و داعش  کشتار غزه را توجیه _ و ازطرفی مشروعیت ساختگی اعمال وحشیانه خود را در پشت رفتار   نظامی (یا بهتر  مهارِ اخیر امریکا)علیه داعش در یک راستا باز‌تولید می‌کند . این مهار در بعد رسانه‌ای تلاش دارد فشار افکار عمومی جهان را علیه اسرائیل  تعدیل کند.  گمراه کردن افکار عمومی و مخدوش کردن اخبار و مهندسی آن برای  کم‌کردن فشار از آمریکا و اسرائیل_  همزمان با سود بردن از کنش نیروهای تکفیری علیه نیروهای مقاومت در راستای  تقویتِ فازهای مختلف عملیاتی بر ضد آن انجام می گیرد. آنها یک بازی بسیار حساب شده را با  بهره بردن کامل قدرت رسانه‌ای و ماشین جنگی  در تمامی حالت‌ها محاسبه کرده‌اند، و متاسفانه درتوصیف وضعیت اسفبار فرزندان آدم در این معرکه باید گفت کماکان اوضاع به نفع قابیل است . 

 

سیف‌العباس کربلایی